دوست دارم خودمو باز کنم
و کف دست کسایی بزارم که دوستم دارن
ولی اگر می دونستم طاقت تماشای تقلای اون شعله ی کوچیکو دارن که خودمو نمی بستم . گره نمی زدم
گره کوری که سرش دست هیچ کس نیست
دوست دارم خودمو باز کنم
اما نمیشه
فقط می تونم وقتایی که شعله م زبونه می کشه ، امیدوار باشم که یه روزی می رسه که دیگه اینجوری نباشه
فقط می تونم امیدوارم باشم که این گره ها پیله ی تن منن
شاید یه روزی پروانه شم .
درباره این سایت